پنجشنبه، شهریور ۲۶، ۱۳۸۸

تابستان خود را چگونه گذرانده اید؟

هر ساله تابستون که شروع میشد اول خوشی و تفریح ما بود چقدر برنامه واسه مسافرت و انواع کلاسها داشتیم ، یادش بخیر موضوع اولین انشای سال تحصیلی همین بود ، داشتم با خودم فکر میکردم اگه قرار بشه مهر امسال یه همچین انشایی بنویسیم نوشته اکثر بچه ها شبیه همه:
بر همگان واضح و مبرهن است که فصل تابستان فصل شادی و نشاط و تفریح است ما هر سال به انواع کلاسهای خط و نقاشی و شنا و ورزش های رزمی و غیر رزمی و انواع دیگر جنگولک بازیهای رایج میرفتیم ولی امسال تابستان متفاوتی را تجربه کردیم.
تابستان امسال پر از صحنه های باورنکردنی بود ما هم در تمامشان بودیم یه عالمه تظاهرات رفتیم اولین بار بود که باتوم را بر تمام بدنمان حس کردیم دست و پامون شکست یه عالمه زخمی دادیم یه عالمه کشته ، اولین بار بود که علنی فهمیدیم تو زندانامون به جوونای دستگیر شده تجاوز شده با باتوم و شیشه نوشابه و خیلی چیزای دیگه ....
اولین بار بود که بعد از این همه سال زندگی تو نماز جمعه حضور پیدا کردیم و پشت سر آدمی نماز خوندیم که چهار سال پیش ازش فرار میکردیم اولین بار بود که هر چند یک بار میرفتیم بهشت زهرا ما که از الله اکبر فراری بودیم اولین بار بود که هر شب الله اکبر گفتیم بعد از این همه مدت اعتیاد به اس ام اس اولین بار بود که اونو تحریم میکردیم ، اولین باری بود که روزنامه کیهانو میخریدیم و تو جوب مینداختیم اولین بار بود که رساله یه مرجع تقلیدو کامل خوندیم
امسال هر جا که میرفتیم همه یه شعار داشتیم و اونم یا حسین بود اولین بار بود که پرچم یا حسین دست گرفتیم و بعد از مدتها همه مردم همصدا و یکصدا شدیم اولین باری بود که دلمان برای وطنمون خیلی می سوخت اولین بار بود که برای مراسم شهید بهشتی جمع شدیم اولین بار بود که شله سبز پختیم ولی در عوض،
برای اولین بار بعد از سالها مراسم شبهای احیا تو حرم امام برگزار نشد ، برای اولین بار بود که هیچ مراسم احیایی بطور مستقیم پخش نمی شد و برای اولین باره که خودشون از برگزاری مراسم روز قدس وحشت دارن چیزی که نمی تونن کنسلش کنن ....
روز قدس روز رساندن فریاد همه مظلومان جهانه چه ایرانی و چه غیر ایرانی بازم قراره برای اولین بار تو این مراسم شرکت کنیم همه خوشحالیم و امیدوار و مطمئنیم که استقامت مردم ما با وجود تمام فشارها ادامه پیدا میکنه
با وجود تمام تهدید ها و تمهید ها مردم ما همیشه در صحنه هستن و میدونیم که این بار اولین باریه که از هیچی نمی ترسیم و با هیچ منطق و زوری از رو نمی ریم و مطمئنیم که همه یک صدا این شعار را فریاد می کنیم :
نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران

امسال تابستان گرچه خیلی زود گذشت و اصلا نفهمیدیم چی شد که دوباره بوی گند مهر همه جا رو گرفته ولی برای ما و نسل ما بسیار مفید تر و آموزنده تر از هر مدل کلاسی بود که سالهای پیش میرفتیم . امسال ما یاد گرفتیم ایران کجاست و مردمش چه جور مردمی هستند امسال ما درس استقامت و آزادگی رو یاد گرفتیم و درس اینکه چطور بر گرفتن حق خودمون پا فشاری کنیم تا آخرین قطره خون و یاد گرفتیم که یادمون باشه جواب خون فقط با خونه.
به امید ایرانی آزاد

۴ نظر:

میلاد گفت...

کاش میشد دوباره تابستون بشه

میثم الله‌داد گفت...

ترکوندیم آلاله. عالی بودیم به خدا. خیلی زیادیم. خیلی.

آلاله گفت...

میثم
شدیدا منتظر عاشورا تاسوعا و راهپیمایی روز بیست و دوم بهمن هستم

شیما گفت...

من امسال تابستون هم کلاسهی اون جوری رفتم هم اینجوری