سه‌شنبه، شهریور ۳۱، ۱۳۸۸

سناریوی بانک سپه

سه شنبه 31 شهریور ماه 1388
تهران - فلکه اول صادقیه - بانک سپه
ساعت یازده و سی دقیقه صبح

شاهد: زن و شوهر میانسالی در حالیکه دست نوه کوچکشان را گرفته بودند وارد بانک شدند مرد فیش واریز نقدی را گرفت و شماره حساب را وارد کرد کودک دست مادر بزرگش را بدست داشت کارمند بانک مبلغ هنگفتی را که مرد به او تحویل داد واریز کرد و فیش کامپیوتری را به مرد باز گرداند مرد خوشحال از اینکه این کار هم تمام شده به سوی خانواده اش رفت تا بانک را ترک کند قبل از بیرون رفتن نگاهی به فیش انداخت تا از نتیجه کار امروزش مطمئن شود ناگهان با سرعت زیادی به سمت باجه برگشت.

مرد میانسال : قربان این شماره حساب اشتباهه
کارمند بانک : این همون شماره ایه که شما یادداشت کرده بودید
مرد میانسال : آقا این اشتباهه ، اشتباه شده ، آقا پولم ، آقا

و به یقه پیراهنش چنگ انداخت راه نفسش بند آمده بود

کارمند بانک : آقا نگران نباشید همین الان درستش میکنم الان سند اصلاحی میزنم

زن میانسال به سمت همسرش دوید وقتی فهمید شوهر هوایی برای نفس کشیدن ندارد زندگیش را بر باد فنا دید کارمندان بانک زن میانسال و کودک را به بیرون از بانک هدایت کردند و با اورژانس تهران تماس گرفتند

زن در بیرون از بانک بلوایی به پا کرده بود دائم با پسرش حسین تماس میگرفت به دخترش زهرا زنگ میزد بدادم برسید، کودک در کنار زن می لرزید و نمی دانست چه می گذرد

اورژانس تهران مثل همیشه با تاخیر یک ربعه به مرد رسید درب بانک را بستند و مشتریان را به بیرون از بانک هدایت کردند دقایقی بعد پزشک اورژانس زن را از در پشتی بداخل بانک هدایت کرد و فریاد زن بود که تا چند خیابان آنطرف تر شنیده میشد . سرعت حضور پلیس البته بیشتر از اورژانس تهران بود با صورتجلسه پلیس آگاهی همکاری مرد میانسال و کارمند بانک به پایان رسید ، حسین بر یالین پدرش حضور یافته بود و کودک خود را در آغوش گرفته بود مادرش را به سمت ماشین هدایت میکرد و زیر لب میگفت : بابام بابام بابام

*********

تنها سوالی که امروز برام بی جواب موند اینه : چرا ما در مملکتی زندگی می کنیم که یک انسان بخاطر مساله ای که به سادگی قابل حل بود ، در گذشت و خانواده ای را بی پدر کرد؟

۶ نظر:

میثم الله‌داد گفت...

این اتفاق که ممکنه توی هر جای دنیا بیافته. ولی می‌دونی چیه؟ فشار عصبی روی مردم این‌قدر زیاده که این اتفاق‌های کوچک جرقه می‌شه.

آلاله گفت...

ببین چقدر مردم تحت فشارن بعد اینا امشب سعید حجاریانو میارن اعتراف کنه به گناهای نکردش با زبون بی زبونی
جای تاسفه میثم جای تاسف

میثم الله‌داد گفت...

آره. بسیار...

ناشناس گفت...

جای تاسفه

shypurchi گفت...

خدا نکنه که گیر آدم نفهم بیفتی.توده مردم اینطوری هستند دیگه و به اینجور آدم ها اگر خوبی هم بکنی تازه قبول هم نمی کنند چون بلد نیستند کلمه خوبی و مهر رو حتی بنویسند و به این دلیل اگر بخواهی کاری هم برایشان انجام دهی که به نفعشان باشد هم قبول نمی کنند و همچنین به قول تو آلا که وقتی میشود با یک عمل کرد ساده گره ای را باز کرد و هم خودت آسیب نبینی و هم مشکل دیگران هم حل شود و این جور آدم ها در مواردی اگر مورد مشورت و همکاری قرار گیرند که از انان درخواست شود برای مثال که با تغییر یک حرکت در روش کار و یا هر عملی شما می توانید هم زودتر به هدف خود برسید و هم منفعت بیشتری هم با این ابدای جدید خواهید برد و در کنار این هم کس دیگری دیگری دیگر نه آسیب می میند و هم شاید گره از کار کسی دیگری هم با تغییر روش شما باز شود، ولی اینجور آدم ها حاضرند خودشان ضرر کنند ولی به کس دیگری منفعت نرسانند و من خودم در زندگی بسیار دیده ام از این موارد.امیدوارم که توانسته باشم منظور خودم را درست بیان کرده باشم آلاله.

ناشناس گفت...

Turn your mobile phone into an extraordinary
gadget with LED Black - Berry apps. The Decorative LED Lighting can be utilized in house lamps to set a mood, to light up areas that need better
lighting, or just to make every day issues easier to see.
Just as a powerful river conists of small drops moving in the same
direction, society can help itself along through offering these grants and incentives to people complacent with
the familiar, inefficient incandescent bub.

Also visit my webpage LED Stehleuchten